مجلس هفدهم - هفدهم اردیبهشت 92
" چله شعر " تهجد واژهها و مضامین است در زاویهی محبت و ادب،
به قصد تزکیه کلام و حضور پاک آنها در شعر."چله شعر" خلاصه مباحث
مطرح شده در سلسله جلسات " مکتوب اشک " است که با حفظ لحن
بیان استاد مرتضی امیری اسفندقه در قالب چهل مجلس منتشر میشود.
سلسله جلسات "مکتوب اشک" به صورت مستمر و هفتگی، بین سالهای
۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ در مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام برگزار شد و با
اقبال شاعران ولایی مواجه گردید.
شعر، ذاتاً آیینیست. همهی
فضاهای شعر مدیون زاویهی آیینی آن هستند. در شعر آیینی نباید واژگان را بیهوده
مصرف كرد؛ چرا كه این كار اسراف است و خدا اسرافكاران را دوست ندارد. واژگان باید
به بهترین نحو «بهگزینی» شوند و در جای مخصوص خود بنشینند. در شعر آیینی این منزّه
كردن كلام است كه زبان شعر را به استعاره و تشبیه میكشاند و به كشف مضامین سوق میدهد.
قادر طهماسبی(فرید) میگوید:
«گل سرخ و سپید كوچك ما
علی اصغر(ع) شهید
كوچك ما
در باغ خدا را میگشاید
كلید ما؛ كلید كوچك ما»
همانطور كه میبینید،
واژهی «كوچك» به عنوان ردیف در نظر گرفته شده امّا شخصیت حضرت علی اصغر(ع)
به هیچ وجه كوچك نشده است. این شعر جزء شعرهای عالی ادبیات آیینیست. شاعران آیینی
باید این نمونهها را سرلوحهی كار خود قرار دهند. گزینش كلمات جانگداز در مرثیه
تنها به بهای گریه گرفتن از شنوندگان كار درستی نیست. شاعر باید از منزّهترین
كلمات استفاده كند؛ واژههایی كه حدود این ساحت را رعایت میكنند. مثلاً حتّی اگر
امام حسین(ع) كنار بدن شریف حضرت اباالفضل(ع) فرمودند: «و قلّت
حیلتی»، این گفته جوازی نیست كه ما در شعر بگوییم، امام حسین(ع) بیچاره
شدند؛ بلكه باید مؤدّبانه و به این صورت بگوییم كه حضرت عبّاس(ع) تمام
چارهی برادرش بوده است.
شاعر آیینی باید ترجمهی
درستی از مراثی داشته باشد؛ ترجمهای كه او را به كشف مضامین نزدیك میكند. قیصر
امینپور میگوید:
«حتّی اگر نباشی، میآفرینمت
چونان كه التهاب بیابان
سراب را»
عرصهی شعر آیینی جایگاه
دقّت است. در این فضاست كه باید متّه به خشخاش مضامین گذاشت. امكان ندارد كه معنای
منزّهی كه شاعر آیینی در پی آن است در لفظ یافت نشود.
«گفت پیغمبر كه گر كوبی
دری
عاقبت زآن در برون آید سری
گر ز چاهی بر كنی هر روز
خاك
عاقبت اندر رسی در آب پاك
گر نشینی بر سر كوی كسی
عاقبت بینی تو هم روی كسی»
باید با تمام وجود سر راه
سخنان معصومین(ع) نشست. كسی كه چنین نیازی را از خود نشان دهد، مگر میشود
به ترجمه و مفهوم ناب مدایح و مراثی نرسد؟ در شعری كه آقای محمّد رسولی برای قمر
منیر بنیهاشم(ع) خواندند:
«چه صداییست كه از خیمه
به صحرا پیچید؟
دل یك خانهخراب است كه
افتاد شكست»
باید توجّه داشت که تركیب
«خانهخراب» تركیب خوبی نیست و جنبهی عاشقانهی درستی ندارد و در اصل به معنای
نفرین به كار برده میشود. این نمونهها در شعر آیینی باید مورد بازنگری و اصلاح
قرار بگیرد. ما در توصیف حضرات آلالله(ع) حقّ چنین حرفهایی را
نداریم. و یا در بیت دیگری كه میگویند:
«این كه بی آب شده، پاره
شده، مشك كه نیست
شیشهی عمر رباب است كه
افتاد شكست»
واقعاً مضمون خوبی بیان
شده است امّا بهتر است در مصرع اوّل ویژگیهای شیشه بیان شود تا زیبایی بیت چشمگیرتر
شود. ما میدانیم كه شیشه، پاره شدنی نیست بلكه شكستنیست. این بیت را نگاه كنید
كه چقدر خوب ویژگیهای شیشه را بیان كرده است:
«هر جزئم از شكستهدلی موج
میزند
من شیشهریزهام؛ حذر از
پایمالیام»